آغاز زندگی مامانی و باباییآغاز زندگی مامانی و بابایی، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره
هم آشیونه شدن ماهم آشیونه شدن ما، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره
مامان آیندهمامان آینده، تا این لحظه: 32 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره
بابا جون آیندهبابا جون آینده، تا این لحظه: 35 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

TOPOLOOOOO

بابایی جون سرما خوده

سلام عسلچه خوبی ؟؟ امرو خیلی ناراحتم اصلا هم حالم خوب نیس  آخه بابا جونی سرما خوده و خیلی بدنش درد داره دیشب اومدم پیشش و خیلی مراقبش بودم ولی خب چیکا کنم که کارزیادی ا دسم بر نمیاد. خداروشکر کم کم خونه ها داره میاد بالا بابابزرگ جونت خیلی داره زحمت میکشه همش بالا سر کارگراست و هی از دستشون حرص میخوره   کاشکی خداجون کمکمون کنه و بابا جونی هم زودتر خوب خوب شه عزیزم تو که پیش خداجونی بهش بگو باباجونیمو زودتر خوبش کن! ...
27 مهر 1392

خونمون

سلام مامانی خوبی؟ خوش میگذره کناره خداجون؟؟؟؟ bebekhsh azizam taype farsim yekam konde alan ke daram vasat minevisam babaee joon joon dare be baba bozog komak mikone,akhe midoni darim ye khoone kochooloo misazim ta ma o maman mahnaz joon o amu reza hame dore ham bashim. elahi ghobone baba joonet beram ke emrooz engad khase shode akhe sobi daneshgah bodim bad a zohr ham baba joon class dash kholase ke khosh be halet ke baba be in khobi dariakhe kheyli mehraboone o hamash be fekre man o gahi be to ham fek mikone ba inke hanu kheyli doori vali khob...   ...
27 مهر 1392

کارجدید مامانی

سلام قند عسل خوفی ؟ میدونم خیلی وقته که چیزی ننوشتم  واست آخه یه کوچولو سرم شلوغ شده ولی خب هرچقدم سرم شلوغ باشه بابایی و نی نی شونو که یادم نمیره   یه جای جدیدهم علاوه بر اینجا استخدام شدم خدا رو شکر واسه همین خواسم به تو هم بگم تا تو هم خدا جونو از نزدیک شکرش کنی دیگه خبر جدیدی که الان یادم میاد:  بابا جون خدا رو شکر سما خودگیش خوب خوب شد قوبونش برم بعدشم این هفته قراره مامانی جونی و محبوبه جون واسه عید قربان بیان پیشمون انشاالله مامان مهناز و باباجونم که این روزا مغشوله گلها و گلخونشونن راستی خونمونم کلی پیشرفت کده و باباجون و من هردومون خیلی خوشحالیم دیگ...
27 مهر 1392

اولین...

سلام نی نی جون خوبی عسلم ؟امروز اولین مطلبیه که دارم واست مینویسم. یه موقع خیال نکنی حالا حالا ها قراره بیای نه عزیزم هنو خیلی مونده تا آماده کنیم خودمونو واسه اومدنت و از خدا جون بخواییم تا تورو بندازه تو بغلمون شما فعلا ها بتاب پیش خداجونیا هراز چندگاهی اینجا واست یه چیزایی مینویسم تا بعداها بخونی و بدونی من و بابا جون جون از کیا حواسمون بت بو ده   ...
1 مهر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به TOPOLOOOOO می باشد